به گزارش بیداربورس به نقل از دنیای اقتصاد، افتوخیزهای شاخص کل بورس معمولا توجهات را به سمت دلایل آن جلب میکند. گاهی اوقات سیاستهای پولی بهعنوان دلیل اصلی نوسانات شمرده میشود و گاهی اوقات هم برخی ابزارهای مالی. هرچند تلاش برای شناخت ریشهای دلایل تغییرات در بازار سرمایه مساله موجه و مبارکی است، اما تلاش برای فهم این موضوع نباید با پاسخهای ساده و سرراستی که عموما شنیده میشود فیصله پیدا کند.
یکی از این موارد که بعضا دلیل ریزش بازار سرمایه نامیده میشود، فروش اوراق است. بخشی از فروش اوراق از طریق فرابورس انجام میشود و در حقیقت بستر اصلی آن، بازار سرمایه است. از همین رو، این تلقی در برخی نظرات منعکس شده که فروش اوراق موجب تضعیف بازار سرمایه میشود، چراکه تصور میشود پولی که صرف خرید این اوراق میشود میتوانست در بازار سهام راه پیدا کند.
این تلقی هرچند در ظاهر موجه بهنظر میرسد اما واقعیت بازار، آنرا تایید نمیکند. اولین موضوعی که باید در این زمینه بهآن توجه داشت این است که بازیگران بازار اوراق با بازیگران بازار سهام یکی نیستند؛ بازدهی و ریسک اوراق و سهام بهقدری متفاوت است که بهلحاظ رفتاری نمیتوان متقاضیان آنها را در یک دسته جای داد. بهعبارتی، متقاضیان خرید اوراق در حقیقت کسانی هستند که ریسک حضور در بازار سهام را نمیپذیرند، در عوض خیالشان در مورد سوددهی راحتتر از افرادی است که در بازار سهام حضور دارند.
بههمین دلیل است که مشتری اصلی اوراق بدهی در بازار سرمایه نیز صندوقهای با درآمد ثابت هستند. این صندوقها از دو روش برای خرید اوراق استفاده میکنند: در روش اول، اوراق جدید را با اوراق سررسید شده جایگزین و در روش دوم از ظرفیت افزایش حجم صندوقها استفاده میکنند.
بنابراین نمیتوان مخاطب هر دو بازار را همگن دانست. اگر در مقام مقایسه قرار بگیریم، سپردههای بانکی مشابهت بیشتری با بازار اوراق دارند تا بازار سهام و بازار اوراق؛ چراکه سپردههای بانکی و بازار اوراق بدهی -با وجود تفاوتهای بنیادینشان- بهنوعی بازارهای کمریسک و عموما دارای بازدهی پایینتر از سایر بازارها هستند. براین اساس، حتی در جایگاه مقایسه نیز نمیتوانیم بازار اوراق را جانشین بازار سهام فرض کنیم. درک این نکته بهما میگوید که استدلال مذکور مبنی بر اینکه عرضه اوراق بدهی در بازار سرمایه موجب ریزش آن بازار شده درست نیست. اصولا این دو بازار با توجه به متقاضیان متفاوتی که دارند، بین یکدیگر جنبه رقابتی ندارند.
با ذکر این توضیحات میتوان حتی بهنکات دیگری هم اشاره کرد که دلالت بر معکوس بودن استدلال فوق دارند. ارزش بازار سرمایه -اعم از بورس و فرابورس- از سه جزء تشکیل شده است: سهام، ETFs و اوراق بدهی. در حقیقت هرکدام از اینها موجب افزایش ارزش بازار میشوند. فارغ از سهام که هم در بورس نقش بازی میکند و هم در فرابورس؛ ETFs عمدتا در بورس عرضه میشود و اوراق بدهی عموما در فرابورس.
از آنجا که موضوع مورد بررسی ما اوراق بدهی است، از بررسی ETFs امتناع میکنیم. در این حوزه طی ۷ ماهی که از سال ۱۴۰۰ گذشته ارزش اوراق بدهی در فرابورس، بیش از ۱۰۳هزار میلیارد تومان افزایش یافته که فارغ از اینکه رقم چشمگیری محسوب میشود، نشان میدهد بهمیزان همین مبلغ به ارزش بازار فرابورس (Grand Total) اضافه شده است. بورس نیز با رشد ۲۵۵۰میلیارد تومانی ارزش بازار اوراقش با رشد ارزش مواجه شده است. محاسبه رشد ماهانه ارزش اوراق بدهی در بورس و فرابورس نشان میدهد در ۷ ماه نخست امسال بهطور میانگین، ماهی ۵ درصد از این محل به ارزش بازار سرمایه اضافه شده است.
البته عمده این افزایش ارزشها در ۲ ماه شهریور و مهر اتفاق افتاده است، بهطور مثال رشد ماهانه ارزش اوراق در فرابورس در ۵ ماه نخست سال ۱۴۰۰ کمی بیش از ۶۵۰۰ میلیارد تومان بوده اما در ۲ ماه بعدی، این رقم به ۳۵هزارو۵۰۰میلیارد تومان افزایش یافته (بیش از ۵ برابر شده) است. مجموع رشد ارزش اوراق بدهی در بورس و فرابورس نیز طی ۵ ماه نخست سال معادل ۴/ ۲ درصد بوده که در ۲ ماه بعدی به ۴/ ۱۱درصد میرسد (بیش از ۵/ ۴ برابر میشود) از همین رو، میتوان گفت طی ۲ ماه اخیر اتفاقات قابلتوجهی در بازار اوراق رخ داده است.
از سوی دیگر، ادامه مقایسه مجموع ارزش اوراق بدهی با کل مجموع ارزش بورس و فرابورس (Grand Total) است، بنابراین مقایسه، نسبت به این دو متغیر نشان میدهد ارزش اوراق بدهی چقدر از ارزش بازار سرمایه را بهخود اختصاص داده است. از زمانی که عملیات بازار باز در خرداد ۱۳۹۹ اجرایی شد، سهم اوراق بدهی از ارزش بورس و فرابورس که تا ۵۱/ ۱ درصد کاهش یافته بود، افزایش یافته و به ۶۳/ ۳ درصد میرسد. این در حالی است که در سال ۱۳۹۹ ارزش بازار سرمایه فارغ از بخش بازار بدهی، بهطور قابلتوجهی افزایش یافته بود (یعنی مخرج کسر نیز بزرگ شده بود) بنابراین افزایش این نسبت در این شرایط حکایت از رشد قابلتوجه بازار بدهی طی یک ساله ۱۳۹۹ داشته است.
لازم به ذکر است، در فروردین، اردیبهشت و خرداد ۱۴۰۰ نیز سهم ارزش اوراق بدهی از ارزش کلی بازار به روند صعودی خود ادامه داده و بهترتیب به رقمهای ۰۴/ ۴ درصد، ۴۲/ ۴درصد و ۴۳/ ۴ درصد رسید. (البته یکی از دلایل افزایش این نسبت، متوقف شدن روند فزاینده رشد ارزش بازار بوده است) در تابستان نیز، طی تیر و مرداد و شهریور این رقم به ۰۹/ ۴ درصد، ۶۷/ ۳ درصد و ۴/ ۴ درصد رسید. این رقم در مهر ماه ۱۴۰۰ معادل ۷۸/ ۴ درصد بوده است.
مفهوم این مقایسه این است که حدود ۵ درصد بازار سرمایه با محوریت ابزارهای مالی مربوط به اوراق بدهی شکل گرفته است؛ بنابراین اگر با این نگاه به بازار اوراق بدهی نگاه کنیم، نهتنها بازار اوراق را رقیب بازار سهام نمیبینیم بلکه آنرا مکمل دیگری تلقی میکنیم. بنابراین خبرهایی که از بانک مرکزی در خصوص انتشار اوراق منتشر میشود نباید موجب ناراحتی فعالان بورس شود، همانطور که لغو این خبرها جای خوشحالی ندارد؛ اصولا این دو بازار راه خود را میروند، جای یکدیگر را تنگ نکردهاند، ضمن اینکه در مواردی -مانند افزایش ارزش بازار بورس و فرابورس- تاثیر مثبت نیز داشتهاند.
نظر شما